داستان فرقه ی رجوی به پایان رسید و زندگی آغاز شد
موضوع :مروری بر خاطرات سیاه من در 10 سال اسارت در سازمان مجاهدین خلق ایران - قسمت هفتاد و پنج
با آن مسئولی که با ما بود به فرودگاه تبریز رسیدیم . فرودگاه تبریز خیلی زیباتر از آخرین باری که دیده بودم، شده بود . از فرودگاه هم مجددا با خانواده تماس گرفته و اطلاع دادیم که به تبریز رسیدیم و بزودی خانواده را ملاقات خواهیم کرد. مستقیم به سالنی رفتیم که برای تحویل ما به خانواده هایمان در نظر گرفته شده بود. در طبقه ی بالای سالن اتاقی در نظر گرفته شد تا ما، تا زمان شروع مراسم
درباره این سایت