. / ‌دست و پا بسته و رنجور به چاه افتادن به از آن است که در دام نگاه افتادن سیب شیرین لبت باشد و آدم نخورد؟ تو بهشتی و چه بیم از به گناه افتادن لاک پشتانه به دنبال تو می آیم و آه چه امیدی که پی باد به راه افتادن؟ آخر قصه‌ی هر بچه پلنگی این است: پنجه بر خالی و در حسرت ماه. افتادن من همان مهره‌ی سرباز سفیدم که ازل قسمتم کرده به سر در پی شاه افتادن عشق ابریست که یک سایه‌ی آبی دارد سایه‌اش کاش به دل گاه به گاه افتادن. افتادن منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کتابت مشاوره تلفنی صدای مشاور همکاری در فروش کالا huawei app gallery تندیس خیال الماس کابین